صد سال تنهایی



Saturday, June 28, 2003


قصه ما به سر رسید
کلاغه٬
پرش شرابی بود
رژ لبش اناری بود
آرایشش عنابی بود
لنزای چشمش آبی بود
راه که می‌رفت٬
هر کی می‌دید ترمز می‌کرد
برای همین٬
رفت و به خونش نرسید!

به روایت از شهر قصه ->
قسمت ۱
قسمت ۲
قسمت ۳


Comments: Post a Comment