صد سال تنهایی



Sunday, July 13, 2003


از او و بی وفایی‌اش گفت٬ لبم را گزیدم که دم بر نیاورم٬ دندان‌هایم را کلید هم کردم ...
آن قدر به خودم تلقین کردم که سرم درد گرفت ...

چه کنم٬ به قدری جفا دیده‌ام که امیدی به وفایش ندارم ...
گله‌ای ندارم چون دوستش دارم٬ خدا عاقبتش را به خیر کند.



Comments: Post a Comment