صد سال تنهایی



Friday, October 03, 2003


بابا تغییر فصل ... عجب مسخره بازی هست اینجا ... هفته پیش همین موقع من با آستین کوتاه می‌رفتم بیرون، الان کاپشن هم می‌گه زکی ... دیشب ۲ درجه بالای صفر بود ... توی london هم که با اینجا کمتر از یه ساعت فاصله داره دیشب برف اومده ....میگن پاییز نداره من باورم نمی‌شد...

راستی دیشب مچ دو تا بنده خدا رو گرفتم ... توی common room ... خواستم برم یه کم تلویزیون ببینم دیدم در اتاق پشتی که محل تجمع و نشستن هست و کلی مبل داره بسته هست. خب کارت من هم که وازش می‌کنه، منم نامردی نکردم و سرک کشیدم دیدم یه دختر و پسر زنجیر در رو هم از پشت انداختن ... آخی ... خیلی دلم براشون سوخت ... خب به من چه ... یه اخطاری، ورود ممنوعی میزدن پشت در ... البته منم زیاد مزاحمشون نشدم...



Comments: Post a Comment