صد سال تنهایی



Sunday, October 05, 2003


فکر کنم دارم رکور می‌زنم توی وبلاگ نویسی ...
از هر دری سخنی و هر روز به سبکی و ...
آخه من اخلاقم هم خیلی مودی هست ... در عرض چند ثانیه حالم گرفته می‌شه و بدون دلیلی هم سرحال هستم گاهی ... (مثل الان) ... گاهی فلسفه می‌بافم، گاهی چیزشر میگم ... بعد وبلاگم هم می‌شه همین که میبینین .... از نقد فیلم و داستان کوتاه توش گرفته تا آه و ناله و فغان و وقایع روزانه و گاهی هم متن آهنگی ... گاهی هم جک یا کاریکاتوری ...
هیچ وقت روزی رو که این کار رو شروع کردم یادم نمی‌ره، همون موقع عهد کردم که روزی که ... ... ... ... ... درش رو می‌بندم. حالا نمی‌دونم تا اون روز می‌نویسم یا نه، زودتر کم میارم ... اگر چنین روزی توی زندگی من پیش نیومد چی؟ ... بعید نیست پیش نیاد ...

پ.ن. هر دفعه هم تصمیم می‌گیرم که از سه نقطه کمتر استفاده کنم ولی نمیشه که نمیشه ...



Comments: Post a Comment