صد سال تنهایی



Friday, October 10, 2003


احساس می‌کنم نت خارج از تم‌ای هستم توی موسیقی زندگی ... گوش آزار و مزاحم ... نت‌ای که با هیچ نت و رده‌ای از نت‌ها سازگار نیست ... نت‌ای که حاصل از اشتباه ساده ولی گریز ناپذیری هست ...
شاید این نت باید وجود داشته باشه، شاید یگانه کسی که این موسیقی زندگی رو تصنیف کرده به این نتیجه رسیده این نت باید خارج از ریتم باشه تا درست باشه...
مثل نت بم وسط کل نت‌های ظریف، ریز و زیبای یه ستنور ...

تقصیر من نیست. یه سنج هستم که باید وسط ملودی زیبای یه پیانو باید نواخته بشم. احساس می‌کنم که خارج از ریتم هستم و با بقیه توی یه تم نمی‌گنجم و احساس خوبی نیست....

شاید هم یه تم هم وجود داره که من توش هستم و این تم هم یکی از هزاران تم تشکیل دهنده کل موسیقی هست ولی این تم رو نمی‌بینم ... خودم رو توی این تم تنها احساس می‌کنم، تنهای تنها ...

چرا، گاهی می‌بینم که تک نت‌های خارج از تم دیگه‌ای هم وجود دارن. ولی هیچ کدومشون با من توی یه تم قرار نمی‌گیرن.



Comments: Post a Comment