صد سال تنهایی



Friday, December 19, 2003


سلام ... هان؟ ... اینجا مال منه؟ وبلاگ من؟‌ جدی ... چه باحال یادم نبود ... یعنی چیکار باید بکنم؟ من بنویسم؟ هممم این دفعه این جیسم خره هر چی منم می‌خواستم بگم رو پیش دستی کرده گفته. البته بر خلاف اون اخوی، فرمون خودم رو اخیرا خودم گرفتم دو دستی. همه‌ی بقیه هم یا پیاده شدن، یا یه جایی پشت صندلی رفتن که دیگه نمی‌بینم‌شون. شاید هم سوار ماشین‌های بقلی شدن. ولی حوصله ندارم بگردم. هر وقت خواستن خودشون میان سوار می‌شن. تا کی همش من باید در رو براشون باز کنم. خوب خودشون بپرن بالا!

بگذریم از این صحبت‌ها. همون طور که دیگه هر ننه قمری خبر داره من دیگه ازم خبری نمی‌شه تا اینکه برسم تهران! لامصب هم چقدر راهه... فردا راه می‌افتم از اینجا. تا اون موقع توجه‌تون رو به وبلاگ جدید که مجوزش رو گرفتم جلب می‌کنم تا بی‌کار نمونین! البته مجوز هم نمی‌گرفتم دست صاحبش بهم نمی‌رسید تا یه مدت. :پی

به امید دیوار ...



Comments: Post a Comment