صد سال تنهایی



Tuesday, January 27, 2004


شرمنده، توی مونترال بیشتر از این فارسی نتونستم تایپ کنم! کامپیوتر آنا (صاحب‌خونه‌ی مهیا و مونا) آدم رو از رو می‌بره!!
حالا هم که برگشتم، اومدم دوباره برم امتحان رانندگی، چنان برف اومد که قرار امتحان به هم خورد!! من چقدر خوش‌شانس هستم ... می‌بینین ...

از مونترال .... خوب بود، خوش گذشت. یه جورایی محفل غیبت هستش! اینقدر حال می‌ده. واسه یارو فال از راه دور می‌گیری و غیبت می‌کنی... :)
نکات دیگه‌ اینکه یک عدد چمدان به مقصد رسید، یک فسنجان خوش‌مزه درست کردم اونجا که همگی خوردیم و حال نمودیم!‌ :پی
بعدش هم که یکی از مهمترین نکات یه کشف جدید بود به نام ... به قول بعضی‌ها : پری کوچک ...

پ.ن. راستش گاهی آشنا شدن با یه دوست جدید، شناختن یه موجود خیلی خوب، خیلی توی روحیه‌ی آدم تاثیر مثبت می‌ذاره، می‌دونین چرا؟ چون یادش می‌افته که آدم خیلی خوب هم پیدا می‌شه، دنیا خیلی هم اینجوری که تصور می‌کنی ممکنه نباشه ...



Comments: Post a Comment