صد سال تنهایی



Sunday, March 28, 2004


عجب اوضاعی داریم ما! شب تعطیل همه میرن بار و کلاب و پارتی و خوشگذرونی. من دو دسته لباس شستم و ۶ تا پیرهن اطو کشیدم و پوتین‌هام رو شستم و ...
حالا هم آخر شبی با داداش میثم گپ می‌زنیم ... این فقط نمی‌دونم چرا این بشر این همه (هر سال ۶ فروردین) هی دوباره به دنیا میاد ...



Comments: Post a Comment