صد سال تنهایی



Friday, July 30, 2004


تفاوت فرهنگ ...

یک رستوران-بار، جنوب شهر تورنتو، نزدیک دریاچه ... هفت یا هشت نفر هستیم. گوشه‌ی پاسیو برای خودمان جایی دست و پا می‌کنیم و در حالی که از یک پیشخدمت بداخلاق (خیلی کمیاب هستند ولی وجود دارند!) اجازه می‌گیریم، میزها را جابه‌جا می‌کنیم تا همگی پشت یک میز بتوانیم بنشینیم ...

زن و مرد جوانی کمی آن طرف‌تر نشسته و مشغول صحبت هستند. از ما با روی خوش ولی بدون تعارف اضافی می‌خواهند که به میز کناری ایشان کاری نداشته باشیم و توضیح می‌دهند که رزرو است و منتظر کسی هستند ... ما هم میز دورتر را استفاده می‌کنیم به نحوی که میز رزرو شده بین ما فاصله انداخته است.

مشغول صحبت، خوردن و نوشیدن هستیم. یکی از دوستانی که دو هفته بصورت میهمان از ایران به تورونتو آمده‌اند نگاهی به میز و زوجی که مشغول صحبت شخصی خود هستند انداخته و پیشنهاد می‌کند که از آنجا که می‌خواسته‌اند صحبت خصوصی داشته باشند به ما گفتند میز کناری رزرو است که تنها باشند و راحت صحبت کنند و هنوز که میز خالی است.

یکی دیگر از دوستان که مدت بسیار بیشتری در اینجا زندگی کرده و با محیط آشناتر است با قاطعیت این نظر را رد می‌کند و اضافه می‌کند که اینجا با ایران فرق دارد و اینجا عرف نیست که کسی به هر دلیلی دروغ بگوید و اگر می‌خواستند که تنها باشند به راحتی می‌گفتند که می‌خواهند صحبت خصوصی داشته باشند، نه اینکه بهانه بتراشند. به نظر من حرف منطقی‌یی می‌نماید ولی بعد از این همه مدت هنوز کسی به آن‌دو اضافه نشده، سکوت می‌کنم چون نظری ندارم ولی آن دو نفر دیگر هر کدام بر حرف خود پابرجایند.

دو نفری که صحبت‌شان بود سر می‌رسند و سر میزی که توضیح دادند رزرو شده می‌نشینند. نکته‌ی جالبی مطرح شد و جواب جالب‌تری گرفتم.

تفاوت فرهنگ ...



Comments: Post a Comment