Wednesday, April 27, 2005
اومدم الان دوباره یه کم آه و ناله کنم توی وبلاگم بعد یکهو یاد کامنت میثم افتادم که خبرهای بد و آه و نالهها و غُرغُرها رو توی وبلاگم مینویسم ولی به خبرهای خوب که میرسه صدام درنمیاد. راستش به نظرم این یک کم به ذات و ناخودآگاه انسانها ربط داره. «در ذهن آدمها تراژدی باید گفته بشه و پخش بشه ولی خوشبختی مسالهی شخصییی هست» شاید هم «تراژدی با تعریف کردن برای دیگران زیبا میشه ولی خوشبختی زشت و لوس». شاید هم واسه همینه که همه دوستدارن خوشبختیهاشون رو کمتر این ور و اون ور تعریف کنن. کسایی که مال و منالی داری دوست دارن بیشتر قایمش کنن.
برای مثال صنعت سینما رو نگاه کنین. همهی فیلمها یا تراژدیک هستن یا اگر کمدی (happy ending) در اون صورت کل فیلم به مشکلات و اتفاقات اختصاص داره و فقط یک صحنهی آخر رو اون هم گاهی به صورت نمادین به رسیدن مثلاً عاشق و معشوق به هم اختصاص میدن و همینجا فیلم رو تموم میکنن. به هم که رسیدن یعنی بقیهش که تعریف کردن نداره. چند تا فیلم دیدین که خوشبختی آدمها رو هم تصویر کنه؟ بدون پریدن از روی اون قسمتها یا سانسورشون؟
0 comments || Ehsan || 9:47 AM ||