صد سال تنهایی



Monday, May 16, 2005


«یک روز یه آقا خرگوشه ... رسید به یه بچه موشه ... موشه پرید تو سوراخ ... خرگوشه گفت آخ ...»!

آخ که یادش بخیر! یه جایی پیدا کردم که یه سری از این شعرها رو جمع کردن. یه سر بزنین.

بعدش هم به شهر قصه گوش می‌دادم و کلی نوستالژیک شده بودم و خوش گذشت بهم. فکر کردم حیفه که شما گوش نکنین:
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم

مخصوصاً قسمت دوم‌اش باحاله که خاله سوسکه عشوه میاد کلی و آخراش اون قسمت معروف که «به کَس کَسونش نمی‌دم٬ به همه کسونش نمی‌دم...» ...
خودتون گوش کنین.


Comments: Post a Comment