صد سال تنهایی



Saturday, July 23, 2005


میثم:
«قبلاً گفتم بازم میگم
من از محافظه کاری بدم میاد
از آدمای محافظه کارم همین طور
از زندگی محافظه کارانه هم همین طور
از هر چی هم که آدم رو ترسو و محافظه کار بار بیاره هم همین طور
یکی از این هر چیزا هم اخلاقه
اخلاق یه سری قانون و قاعده‌ی نوشته و نانوشته‌ست که آدما تصویب میکنن که راحتت تر زندگی کنن و امنیتشون بیشتر باشه ٬ هیجانشون هم کمتر.
برای اینکه از هیجان فرار کنن همه چی رو میذارن تو یه سری چارچوب بهش میگن اخلاقی یا غیر اخلاقی.
خیلی از اینا هم خوبه ٬ ولی باید و نباید مزخرفه. ریشه‌ش ترسه ٬ ریشه‌ش محافظه کاری.
من نیستم.
تضاد دارم که دارم ٬ به خودم مربوطه.
ولی قبولش ندارم.
همین.»
من:
«محافظه‌کاری کاملاً نسبیه. با کله‌خری هم فرق داره. من هم از زندگی محافظه‌کارانه خوشم نمیاد.
ولی بصورت موروثی بهم رسیده٬ یعنی ژن محافظه‌کاری دارم. ولی در مقایسه با خیلی‌های دیگه اصلاً هم محافظه‌کار نیستم ...
نمی‌دونم ... همین‌جوری هستم که همه می‌شناسین ... »


Comments: Post a Comment